استراتژی داچینگ (Dutching)
در قمار، داچینگ به معنای تقسیم خطر باخت در بین تعدادی از بازیکنان با حمایت از بیش از یک انتخاب در یک مسابقه یا رویداد است. شخص باید شرط صحیح را برای قرار دادن در هر انتخاب محاسبه کند تا در صورت برنده شدن هر یک از آنها بازده یکسانی دریافت کند. اگرچه این روش خالی از اشتباه نیست، زیرا هندیکپ هنوز هم در مسابقات قابل اجراست. اما شرطبندان موفقی در طول تاریخ بودهاند که از این سیستم استفاده کردهاند. داچینگ را نباید با آنچه یک شرط داچ تشکیل میدهد اشتباه گرفت: داچ یعنی زمانی که یک بوکمیکر بیش از حد شکست میخورد (برعکس overround).
تصور میشود استراتژی پشت داچینگ در ابتدا توسط آرتور فلگنهایمر (همچنین به عنوان Dutch Schultzشناخته میشود) در کنار سایر کارهای غیرقانونی او هنگام مسابقات به کار میگرفت، طراحی و به کار گرفته شده باشد. سیستم داچینگ از آن زمان نام او را گرفته است.
زمانی که قماربازان با موفقیت، برندگان بالقوه یک رویداد را به تعداد معدودی کاهش میدهند، یا زمانی که اطلاعات در مورد بازیکنانی که انتظار نمیرود عملکرد خوبی داشته باشند به بازار نمیرسد (تا روی شانسها تأثیر بگذارد)، این استراتژی میتواند با حمایت از سایرین سودآوری داشته باشد.
داچینگ همچنین میتواند برای کاهش قیمت کمیسیونی که در بازارهای مبادلات شرطبندی میپردازید، با داچینگ در دو بوکمیکر مختلف (معمولاً به سبک آسیایی) جایگزین شود.
سودآوری
داچ یا آرب/ arb در حالتی که مجموع ضرایب اعشاری هر انتخاب کمتر از 1 باشد و اندازه هر شرط به گونهای باشد که پرداخت در هر نتیجه یکسان باشد، سودآوری خواهد بود.
علاوه بر این، سود دهی داچ/arb را میتوان به صورت 1-R بیان کرد، که در آن R مجموع مقادیر متقابل است.
در عمل، شرطبندان همیشه اطمینان حاصل میکنند که R بزرگتر از 1 باشد تا برای خود سود ایجاد کنند. و تأثیر هر گونه احتمال خرید و فروش همزمان (آربیتراژ) جزئی بین بوکمیکرهای مختلف را از بین ببرد.
نمونههای کار شده
سادهترین شکل بازار برای داچینگ، بازار دو طرفه است، مانند مسابقه تنیس یا بازی فوتبال، اما هر تعداد بازیکن را میتوان داچ کرد. این مثالها بر اساس شرطبندی روی گلهای زده شده در یک بازی فوتبال است.
مثال 1 – خرید و فروش همزمان (آربیتراژ) و دو طرفه، بدون سود
بیش از 2.5 - شانس 2.1 در بوکمیکر اول (یعنی 11-10 در مقابل)
کمتر از 2.5 - شانس 1.8 در بوکمیکر دوم (یعنی 5-4 در روز)
این باعث ضرر 1- 1.032= -0.32= -3.2% میشود. بنابراین شانس سودآور نیست.
مثال 2 - آربیتراژ دو طرفه سودآور
در شرایطی که در بالا ذکر شد، یکی دیگر از بوکمیکرها (بوکمیکر سوم) شانس 1.95 را برای نتیجه کمتر از 2.5 ارائه میکند (بعید است).
بیشتر از 2.5 - شانس 2.1 در بوکمیکر اول
کمتر از 2.5 - شانس 1.95 در بوکمیکر سوم
بنابراین، این کار سودی معادل 1- 0.989= 0.011= +1.1% روی کل سهام میدهد. در این مثال، شرطبندی 100 دلار روی بیشتر از 2.5 و 107.69 دلار روی کمتر از 2.5، سود تضمینی حدود 2.31 دلار را به همراه خواهد داشت.