سوگیری شناختی

از بازی ویکی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سوگیری بقا، سوگیری بازماندگی یا سوگیری دوام‌نگری، نوعی خطای منطقی با تمرکز بر افراد یا چیزهایی است که شرایط باعث شده‌اند تا برخی از مراحل یک انتخاب طبیعی را پشت سر بگذارند، و همزمان و معمولا به دلیل عدم دید کافی به وقایع کسانی که از این اتفاق گذر نکرده‌اند، را نادیده می‌گیرند. این موضوع می‌تواند به نتیجه گیری‌های نادرست از وقایع منجر شود.

سوگیری بازماندگی نوعی سوگیری انتخاب است که می‌تواند به باورهای بیش از حد خوش بینانه منجر شود. زیرا در این فرایند شکست‌های متعدد نادیده گرفته می‌شوند؛ مانند زمانی که شرکت‌هایی که دیگر وجود ندارند از تجزیه و تحلیل عملکرد مالی حذف می‌شوند. همچنین می‌تواند منجر به این باور نادرست شود که موفقیت‌های یک گروه ناشی از ویژگی خاصی هستند، نه اینکه صرفا تصادفی باشند (همبستگی، علیت را «اثبات می‌کند».)

برای مثال، اگر سه نفر از پنج دانش‌آموز با بهترین نمرات دانشگاهی به یک دبیرستان بروند، این می‌تواند فرد را به این باور برساند که دبیرستان باید آموزشی عالی را ارائه دهد، در حالی که در واقع، ممکن است این مدرسه فقط یک مدرسه بسیار بزرگ‌ باشد. این را می‌توان با نگاه کردن به نمرات سایر دانش‌آموزان آن دبیرستان، نه فقط دانش‌آموزانی که در فرآیند انتخاب پنج نفر برتر قرار گرفتند، بهتر درک کرد.

نوع دیگری از سوگیری بقا شامل این فکر است که یک حادثه آنقدرها هم خطرناک نیست، زیرا هرکسی که پس از آن با آنها ارتباط برقرار می‌کند زنده مانده است. حتی اگر کسی می دانست که برخی از افراد مرده‌اند، با توجه به سوگیری بحث شانسی برای اثبات ادعای خود ندارد.

جوزف بنکس راین، محقق فراروانشناسی معتقد بود که او افراد معدودی را از صدها کیس بالقوه شناسایی کرده است که دارای قدرت ادراک فراحسی (ESP) هستند. محاسبات او بر اساس عدم احتمال حدس زدن کارت‌های زنر توسط این چند نفر بود که به یک شریک اتفاقی نشان داده شده بود. انتقاد عمده‌ای که نسبت به محاسبات او مطرح شد، احتمال سوگیری ناخودآگاه بقا در انتخاب موضوع بود. او متهم شد که تاثیر زیاد اندازه نمونه خود را در نظر نگرفته بود (همه افرادی را که او رد کرد دارای قدرت "تلپاتی قوی" نبودند زیرا در مرحله قبلی آزمایش شکست خوردند). اگر او این کار را انجام می‌داد، ممکن بود می‌دید که، در نمونه بزرگتر، یک یا دو نفر احتمالاً به رکورد موفقیتی که او کاملاً تصادفی یافته بود، دست می‌یافتند.

مطالعه مارتین گاردنر بر موضوع سوگیری بازماندگی

مارتین گاردنر با نوشتن در مورد پرونده راین در Fads and Fallacies in the Name of Science توضیح داد که او فکر نمی‌کرد که آزمایش‌کنندگان از روی ساده لوحی آماری چنین اشتباهات آشکاری مرتکب شده باشند. بلکه معتقد است اشتباهات در نتیجه نادیده گرفتن زیرکانه برخی از موضوعات رخ داده است. او گفت که بدون هیچ گونه ترفندی، اگر یک نمونه به اندازه کافی بزرگ گرفته شود، همیشه افرادی هستند که موفقیت نامحتملی داشته باشند. برای نشان دادن این موضوع، او حدس می‌زند که اگر صد استاد روان‌شناسی کار راین را بخوانند و تصمیم بگیرند آزمایش‌های خود را انجام دهند، چه اتفاقی می‌افتد.

او گفت که سوگیری بازماندگی نتایج آزمایش‌های معمولی و شکست خورده را از بین می‌برد، اما موفقیت‌های اتفاقی را برجسته‌تر می‌کند تا آزمایش را ادامه دهند. او فکر می‌کرد که فرضیه صفر (بدون نتیجه) گزارش نمی‌شود، اما «در نهایت، یک آزمایش‌کننده باقی می‌ماند که کیس آن برای شش یا هفت جلسه متوالی نمرات بالایی کسب کرده است. نه آزمایش‌کننده و نه کیس مدنظر از 99 پروژه دیگر آگاه نیستند. و بنابراین هر دو یک توهم قوی دارند که ESP در حال فعالیت است." او نتیجه می‌گیرد: "آزمایشگر مشتاقانه مقاله‌ای می‌نویسد، آن را برای راین می‌فرستد و او آن را در مجله خود چاپ می‌کند و خوانندگان به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرند."

اگر تعداد زیادی از دانشمندان یک پدیده را مطالعه کنند، برخی به طور تصادفی نتایج آماری قابل توجهی خواهند یافت و اینها تنها آزمایشاتی هستند که برای انتشار ارائه شده‌اند. علاوه بر این، مقالاتی که نتایج مثبتی را نشان می‌دهند ممکن است برای ویراستاران جذاب‌تر باشند. این مشکل به عنوان سوگیری نتایج مثبت، نوعی سوگیری انتشار، شناخته می‌شود. برای مبارزه با این مسئله، امروزه برخی از ویراستاران خواستار ارائه یافته‌های علمی «منفی» هستند؛ بررسی جاهایی که «هیچ اتفاقی نیفتاده است».

سوگیری بقا یکی از موضوعاتی است که در مقاله هیجان انگیز سال 2005 با عنوان "چرا اکثر یافته‌های پژوهشی منتشر شده نادرست هستند" مورد بحث قرار گرفته است.

یکی از نمونه‌های معروف سوگیری بازماندگی در مطالعه‌ای توسط Redelmeier و Singh و همکاران کشف شد؛ تیم در Annals of Internal Medicine گزارش داد که بازیگران و هنرمندان برنده جایزه اسکار تقریباً 4 سال بیشتر از همتایان کمتر موفق خود زندگی کردند. روش آماری مورد استفاده برای استخراج این تفاوت آماری معنی‌دار به برندگان مزیت ناعادلانه‌ای داد، زیرا سال‌های زندگی یک برنده اسکار را قبل از برنده شدن در جهت بقای پس از برنده شدن به حساب می‌آورد. هنگامی که داده‌ها با استفاده از روش‌هایی که از این سوگیری «دوام نگری» اجتناب می‌کردند، دوباره تجزیه و تحلیل شدند، مزیت بقا نزدیک‌تر به 1 سال بود و از نظر آماری معنی‌دار نبود.

مثال‌ها

سوگیری بقا در تجارت، امور مالی و اقتصاد

در امور مالی، سوگیری بازماندگی گرایشی است که بر اساس آن شرکت‌های شکست خورده از مطالعات عملکرد کنار گذاشته می‌شوند، زیرا دیگر وجود ندارند. این اتفاق اغلب باعث می‌شود که نتایج مطالعات به سمت مثبت برود، زیرا فقط شرکت‌هایی که به اندازه کافی موفق بودند تا پایان دوره بقای خود را حفظ کنند، در نظر گرفته می‌شوند. به عنوان مثال، انتخاب صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک امروز، تنها شامل آنهایی می‌شود که اکنون موفق هستند. بسیاری از وجوه از دست رفته بسته شده و در صندوق‌های دیگر ادغام می‌شوند تا عملکرد ضعیف را پنهان کنند. در تئوری، 70 درصد از صندوق‌های موجود می‌توانند به درستی ادعا کنند که در چارک اول همتایان خود تاثیر و عملکردی دارند؛ اگر گروه همتا شامل صندوق‌هایی باشد که بسته شده‌اند.

در سال 1996، التون، گروبر و بلیک نشان دادند که سوگیری بازماندگی در بخش صندوق‌های کوچک، بیشتر از صندوق‌های سرمایه‌گذاری بزرگ است (احتمالاً به این دلیل که صندوق‌های کوچک احتمال شکست بالایی دارند). آنها میزان سوگیری بقا در صنعت صندوق سرمایه گذاری مشترک ایالات متحده را 0.9٪ در سال تخمین می‌زنند.

سوگیری در آن به صورت زیر تعریف و اندازه گیری می‌شود:

"سوگیری به عنوان α میانگین وجوه بازمانده منهای میانگین α برای همه وجوه تعریف می‌شود" (که در آن α بازده تعدیل‌شده بر اساس ریسک بالای S&P 500 است. این معیار استاندارد برای بررسی عملکرد مازاد صندوق‌های دوجانبه است).

به‌علاوه، در آزمایش کمی بر اساس داده‌های قبلی از عملکرد بازار یا سایر ویژگی‌ها، سوگیری بقا استفاده از مجموعه عضویت شاخص‌های فعلی به جای استفاده از تغییرات واقعی و سازنده در طول زمان است. برای یافتن میانگین عملکرد (بازده کل) اعضای S&P 500 که در سال گذشته سود سهام پرداخت کرده‌اند، یک آزمایش بر اساس داده‌ها تا سال 1990 در نظر بگیرید. فقط استفاده از 500 عضو فعلی و ایجاد یک خط حقوق برای صاحبان سهام‌ها از بازده کل شرکت‌هایی که معیارهای مدنظر را برآورده می‌کنند، سوگیری بقا را به نتایج اضافه می‌کند. S&P شاخصی از شرکت‌های سالم را حفظ می‌کند و شرکت‌هایی را حذف می‌کند که دیگر معیارهای آن‌ها را به‌عنوان نماینده بازار سهام با سرمایه کلان ایالات متحده برآورده نمی‌کنند.

شرکت‌هایی که در مسیر ورود به S&P 500 مسیر رشد درستی داشتند، به‌گونه‌ای حساب می‌شوند که گویی در آن دوره رشد در این شاخص قرار دارند، در حالی که نبودند. در عوض ممکن است شرکت دیگری در این شاخص وجود داشته باشد که در حال از دست دادن سرمایه بازار بوده و برای شاخص سرمایه‌گذاری S&P 600  در نظر گرفته می‌شده است. اما بعدا حذف شده و در نتایج به حساب نمی‌آید. استفاده از عضویت واقعی شاخص و اعمال تاریخ‌های ورود و خروج برای به دست آوردن بازده مناسب در طول گنجانده شدن در معیارهای شاخص، خروجی بدون سوگیری را امکان پذیر می‌کند.

نقل قول‌های قاب شده از مدیران عامل موفق در یک کتابخانه عمومی

مایکل شرمر در ساینتیفیک امریکن و لری اسمیت از دانشگاه واترلو توضیح داده‌اند که چگونه توصیه‌های مربوط به موفقیت تجاری با نادیده گرفتن همه کسب‌وکارها و تحصیلات دانشگاهی که شکست خورده‌اند، نحوه ادراک را تحریف می‌کند. دیوید مک‌رینی، روزنامه‌نگار و نویسنده، مشاهده می‌کند که "کسب و کار مشاوره یک انحصار است که توسط بازماندگان اداره می‌شود. وقتی چیزی از بین می‌رود، یا به طور کامل حذف می‌شود، یا هر صدایی که داشته باشد به صفر می‌رسد".

نسیم طالب، نویسنده مالی، در کتاب خود «قوی سیاه»، داده‌های مبهم شده توسط سوگیری بقا را «شواهد خاموش» نامید.

در تاریخ

از دیاگوراس ملوس در مورد نقاشی‌ افرادی که از کشتی شکسته شده نجات یافته بودند پرسیدند: "شما که فکر می‌کنید خدایان به بشر توجهی ندارند، به این همه انسان که به لطف خاص خدا از مرگ نجات یافته‌اند چه می‌گویید؟"، که دیاگوراس به آن پاسخ داد: من می گویم عکس‌های آنها که در این اتفاق از بین رفته‌اند، در اینجا نیست، که تعدادشان بسیار بیشتر است.

سوزان مام توضیح داده است که چگونه سوگیری بقا مورخان را به مطالعه سازمان‌هایی که هنوز وجود دارند بیشتر از سازمان‌هایی که تعطیل شده‌اند سوق می‌دهد. این بدان معناست که سازمان‌های بزرگ و موفقی مانند مؤسسه زنان، که به خوبی سازمان‌دهی شده بودند و هنوز آرشیوهای قابل دسترسی برای مورخان برای کار کردن دارند، بیشتر از سازمان‌های خیریه کوچک‌تر مورد مطالعه قرار می‌گیرند. حتی اگر این سازمان‌ها کارهای زیادی انجام داده باشند.

تاثیر سوگیری بقا در بررسی فرآوری و تولید کالا

یک عقیده رایج در بسیاری از جوامع این است که ماشین آلات، تجهیزات و کالاهای تولید شده در نسل‌های قبلی اغلب بهتر از اقلام مشابه امروزی ساخته می‌شوند و دوام بیشتری دارند. (این تصور در عبارت رایج "آنها مانند گذشته کالاها را نمی‌سازند" منعکس شده است). باز هم، به دلیل فشارهای انتخابی زمان و تغییر طرز استفاده، اجتناب ناپذیر است که فقط مواردی که برای ماندگاری ساخته شده‌اند تا امروز باقی بمانند. بنابراین، بیشتر ماشین‌آلات قدیمی که در حال حاضر به خوبی کار می‌کنند، باید با استانداردهای کیفی لازم برای بقا ساخته شده باشند. تمام ماشین‌آلات، تجهیزات و کالاهایی که در طول سال‌های گذشته از کار افتاده‌اند، دیگر برای عموم مردم قابل مشاهده نیستند. زیرا به زباله‌ و ضایعات تبدیل شدند، یا بازیافت شده‌اند‌ یا به‌طور دیگری دور ریخته شده‌اند.

اثر سوگیری در موارد مختلف

فرقی ندارد که ستارگان سینما، ورزشکاران، موسیقی‌دانان، یا مدیران عامل شرکت‌های چند میلیارد دلاری که ترک تحصیل کرده‌اند، را مورد بررسی قرار دهیم. رسانه‌های محبوب اغلب داستان فردی مصمم را روایت می‌کنند که رویاهای خود را دنبال می‌کند و شانس‌ها را شکست می‌دهد. تمرکز بسیار کمتری بر بسیاری از افراد وجود دارد که ممکن است به طور مشابهی ماهر و مصمم باشند اما به دلیل عوامل خارج از کنترل آنها یا سایر رویدادهای تصادفی (به ظاهر) هرگز موفق نشوند. این موضوع این تصور عمومی نادرست را ایجاد می‌کند که هر کسی در صورت داشتن توانایی و تلاش می‌تواند به دستاوردهای بزرگ دست یابد. اکثریت قریب به اتفاق شکست‌ها برای عموم قابل مشاهده نیستند. در مقابل فقط کسانی که از فشارهای انتخابی محیط رقابتی خود جان سالم به در می‌برند مرتباً دیده می‌شوند.

در معماری و ساخت و ساز

همانطور که هر روز ساختمان‌های جدید ساخته می‌شوند و سازه‌های قدیمی‌تر دائماً تخریب می‌شوند، داستان معماری شهری شامل فرآیندی از نوسازی، اصلاح و انقلاب دائمی است. فقط زیباترین، مفیدترین، و از نظر ساختاری سالم ترین ساختمان‌ها (به لحاظ باطنی، اما به طور کلی با ویژگی‌هایی معین) از نسلی به نسل دیگر زنده می‌مانند. این یک اثر انتخاب دیگر را ایجاد می‌کند که در آن زشت‌ترین و ضعیف‌ترین ساختمان‌های تاریخ مدت‌هاست که از چشم‌انداز عمومی ریشه‌کن شده‌اند. و بنابراین این تصور را به جای می‌گذارد که به ظاهر درست اما از نظر واقعی ناقص است؛ که همه ساختمان‌ها در گذشته هم زیباتر بوده‌اند و هم بهتر از چیزی که می‌بینیم ساخته شده بودند.

در ارتش و فرایندهای نظامی

در طول جنگ جهانی دوم، آبراهام والد، آماردان، در محاسبات خود هنگام بررسی چگونگی به حداقل رساندن تلفات بمب افکن به آتش دشمن، سوگیری بقا را در نظر گرفت. گروه تحقیقاتی آماری (SRG) در دانشگاه کلمبیا، که والد بخشی از آن بود، آسیب وارد شده به هواپیماهایی را که از مأموریت بازگشته بودند، بررسی کرد و توصیه کرد که به مناطقی که کمترین آسیب را نشان می‌دهند، زره اضافه شود. سوراخ‌های گلوله در هواپیمای بازگشته نشان‌دهنده مناطقی بود که بمب‌افکن می‌توانست از آنها آسیب ببیند، اما همچنان به خوبی پرواز کند تا سالم به پایگاه بازگردد. بنابراین، والد پیشنهاد کرد که بخش‌هایی از هواپیماهای بازگشتی که آسیبی ندیده بودند، تقویت شوند. او استنباط می‌کرد که اگر هواپیماها از آن قسمت‌ها مورد اصابت قرار بگیرند، احتمال از کار افتادن آنها بیشتر بود. کار او در رشته تحقیقات عملیاتی که در آن زمان نوپا بود بسیار مهم تلقی می‌شود.

سوگیری دوام نگری در مطالعه‌ای بر گربه‌ها

در مطالعه‌ای که در سال 1987 انجام شد، گزارش شد که گربه‌هایی که از فاصله‌ای کمتر از 6طبقه به زمین می‌افتند و هنوز زنده هستند، آسیب‌های بیشتری نسبت به گربه‌هایی که از فاصله‌ای بیشتر از شش طبقه می‌افتند، می‌بینند. گفته شده است که چنین اتفاقی ممکن است؛ چرا که گربه‌ها پس از قرارگرفتن در موقعیتی صاف در حدود پنج طبقه به سرعت نهایی می‌رسند و پس از این مرحله آرام می‌شوند، که منجر به آسیب‌های شدیدتر در گربه‌هایی می‌شود که از شش طبقه یا بیشتر افتاده‌اند. در سال 1996، ستون روزنامه Straight Dope پیشنهاد کرد که یکی دیگر از توضیحات احتمالی برای این پدیده، سوگیری بقا است. گربه‌هایی که در اثر سقوط می‌میرند کمتر از گربه‌های مجروح به دامپزشک آورده می‌شوند. و بنابراین بسیاری از گربه‌هایی که در اثر سقوط از ساختمان‌های بلند کشته می‌شوند در مطالعات مربوط به این موضوع گزارش نشده‌اند.

سوگیری در درختان گرمسیری

انگورهای گرمسیری و لیانا اغلب به عنوان آفت درختان در نظر گرفته می‌شوند که بقای درخت میزبان را کاهش می‌دهند. نسبت درختان آلوده به لیانا در گونه‌های درختان مقاوم به سایه، درختان سنگین، و دارای رشد کند، بسیار بیشتر است. در حالی که گونه‌های سبک‌تر، درخت‌های سبک‌تر و سریع‌رشد اغلب بدون لیانا هستند. چنین مشاهداتی منجر به این انتظار شد که لیانا اثرات منفی قوی‌تری بر گونه‌های مقاوم به سایه داشته باشد. با این حال، بررسی‌های بیشتر نشان داد که آلودگی به لیانا برای گونه‌های درختی سریع‌الرشد بسیار مضرتر است. آفت لیانا بقا را تا حد زیادی کاهش می‌دهد، به طوری که نمونه‌های قابل مشاهده نسبت به آن‌هایی که زنده مانده‌اند و عاری از لیانا هستند، سوگیری دارد. از این رو، نمونه قابل مشاهده درختان با وجود لیانا در تاج آنها به دلیل سوگیری بقا تحریف شده است.

در مطالعات تکامل

گروه‌های بزرگی از موجودات به نام کلاد که برای مدت طولانی زنده می‌مانند، در معرض سوگیری‌های بقای مختلفی مانند «فشار گذشته» هستند. که این توهم را ایجاد می‌کند که کلادها به طور کلی تمایل دارند با نرخ بالایی از تنوع ایجاد شوند که این روند تنوعی در طول زمان کند می‌شود.

سوگیری بازماندگی در به تصویر کشیدن معلولیت

تصویرهای معینی از معلولیت، مانند پورن‌های الهام‌بخش (که در آن افراد دچار معلولیت قادر به انجام کارهای معمولی هستند) و کلیشه‌های ساده (که افراد معلول کارهای خارق‌العاده انجام می‌دهند) را می‌توان به معنای عدم وجود موانع یا عدم وجود نیازهای خاص استنباط کرد. بسیاری از معلولان بیکار یا بدون حمایت باقی می‌مانند. گزارش شده است که تبعیض شغلی نقش مهمی در نرخ بالای بیکاری در میان افرادی که بیماری روانی دارند، ایفا می‌کند. تصویرسازی رسانه‌ای از نمونه‌های موفق ممکن است فقط انتخاب یک نمونه در میان هزاران نمونه موجود باشد. بسیاری از افراد دیگر با شرایط مشابه که شغل مناسبی پیدا نمی‌کنند، مورد توجه قرار نمی‌گیرند.

در قوانین تجارت

سوگیری بقا می‌تواند مشکلات ادعای حقیقت در تبلیغات را ایجاد کند؛ زمانی که میزان موفقیت تبلیغ شده برای یک محصول یا خدمات با توجه به جمعیتی که آرایش آنها با مخاطبان هدف متفاوت است، که شرکت ارائه دهنده آن محصول یا خدمات با تبلیغات ادعای نرخ بالای موفقیت آنها را هدف قرار می‌دهد، اندازه گیری شود. این مشکلات به ویژه زمانی قابل توجه می‌شوند که:

آگهی یا وجود تفاوت‌های مرتبط بین دو جامعه را فاش نمی‌کند یا آنها را با جزئیات ناکافی توصیف می‌کند. و

این تفاوت‌ها ناشی از «آزمایش بر اساس داده‌های قبلی» و عمدی شرکت از مشتریان بالقوه است تا اطمینان حاصل شود که فقط مشتریانی با ویژگی‌هایی که احتمال موفقیت آنها را افزایش می‌دهد، مجاز به خرید محصول یا خدمات هستند. به‌ویژه زمانی که رویه‌های انتخاب شرکت یا استانداردهای ارزیابی مخفی نگه داشته می‌شوند. و

شرکتی که محصول یا خدمات را ارائه می‌کند، برای امتیاز تلاش مشتری برای عضویت، هزینه‌ای را دریافت می‌کند. مخصوصاً هزینه‌ای که قابل استرداد نیست یا در آگهی فاش نشده است.

مثال

به عنوان مثال، تبلیغات سرویس دوستیابی آنلاین eHarmony.com این آزمون را با موفقیت می‌گذرانند . در دو مرحله اول شکست می‌خورند، اما در مورد سوم: آنها ادعا می‌کنند که نرخ موفقیت به طور قابل توجهی بالاتر از خدمات رقیب است.

در حالی که به طور کلی فاش نمی‌کنند که این نرخ با نسبت خاصی محاسبه می‌شود. این نسبت به این فاکتورها بستگی دارد: بینندگانی که دارای ویژگی‌هایی هستند که احتمال یافتن و حفظ روابط را افزایش می‌دهد و فاقد ویژگی‌هایی است که مانعی برای انجام این کار ایجاد می‌کند (1)، و شرکت عمداً این ویژگی‌ها را با اجرای یک فرآیند پیش از غربالگری طولانی طراحی شده برای رد کردن مشتریانی که فاقد ویژگی‌های قبلی هستند یا ویژگی‌های دوم را دارند انتخاب می‌کند (2)، اما شرکت هزینه‌ای برای انجام تست پیش از غربالگری خود دریافت نمی‌کند، به این دلیل که مشتریان بالقوه‌اش با هیچ "خطر منفی" دیگری به جز از دست دادن زمان و صرف تلاش برای تکمیل فرآیند پیش غربالگری مواجه نیستند. (نفی 3)